آنکه پیش برد. آنکه قبل از دیگران ببرد، آنکه پیشتر بعده معینه برد و بر حریف غلبه کند در قمار. آنکه عده دست های برده اش پیش از حریف خاتمه یابد. سه دست پیش بر (در نرد و غیره) ، یعنی سه دست بازی را از حریف زودتر ببرد. آنکه پیش از دیگران برد (در نرد و غیره) ، (اصطلاح اسبدوانی) اسبی که جایزۀ نخستین رامیبرد و برندۀ نخستین است. (از لغات فرهنگستان)
آنکه پیش برد. آنکه قبل از دیگران ببرد، آنکه پیشتر بعده معینه برد و بر حریف غلبه کند در قمار. آنکه عده دست های برده اش پیش از حریف خاتمه یابد. سه دست پیش بر (در نرد و غیره) ، یعنی سه دست بازی را از حریف زودتر ببرد. آنکه پیش از دیگران برد (در نرد و غیره) ، (اصطلاح اسبدوانی) اسبی که جایزۀ نخستین رامیبرد و برندۀ نخستین است. (از لغات فرهنگستان)
لحیهالتیس. موی چانۀ بز، گیاهی که آن را شنگ و به تازی لحیهالتیس گویند. (ناظم الاطباء). لحیهالتیس و آن گیاهی است. (منتهی الارب). گیاهی است خوردنی و آن را شنگ خوانند و اقسامی دارد، به نام ارمک، علد. و غیره، که در کوهستانهای خشک و کویرهای ایران هست. (یادداشت مؤلف). گیاهی از تیره چتریان که جزو گونه های قرصعنه است. لحیهالمعزی. کچی صقالی. (فرهنگ فارسی معین) ، درختچه ای ازتیره گنتاسه از ردۀ بازدانگان جزو تیره های نزدیک به مخروطیان که شکل ظاهری اش شبیه به گیاه دم اسب است. گیاهی است همیشه سبز پرشاخه و پرانشعاب. دنیز اوزومی. (فرهنگ فارسی معین)
لحیهالتیس. موی چانۀ بز، گیاهی که آن را شنگ و به تازی لحیهالتیس گویند. (ناظم الاطباء). لحیهالتیس و آن گیاهی است. (منتهی الارب). گیاهی است خوردنی و آن را شنگ خوانند و اقسامی دارد، به نام اُرمَک، علد. و غیره، که در کوهستانهای خشک و کویرهای ایران هست. (یادداشت مؤلف). گیاهی از تیره چتریان که جزو گونه های قرصعنه است. لحیهالمعزی. کچی صقالی. (فرهنگ فارسی معین) ، درختچه ای ازتیره گنتاسه از ردۀ بازدانگان جزو تیره های نزدیک به مخروطیان که شکل ظاهری اش شبیه به گیاه دم اسب است. گیاهی است همیشه سبز پرشاخه و پرانشعاب. دنیز اوزومی. (فرهنگ فارسی معین)
سلوکیۀ پیه ری، پیری. نام شهر بزرگی از سلوکیدا یعنی قسمت جنوب شرقی کیلیکیه و جنوب کماژن و سوریۀ علیا به عهد سلوکیها و آن بندر بزرگ سوریۀ سلوکی محسوب میشد و در کنار رود ارن تس ساخته شده بود و سلوکیۀ پیه ری (مقدونی) بدان گفتند که از دیگر سلوکیه ها ممتاز باشد. (ایران باستان ج 3 صص 2064 و 2112)
سلوکیۀ پیه ری، پیِری. نام شهر بزرگی از سلوکیدا یعنی قسمت جنوب شرقی کیلیکیه و جنوب کماژن و سوریۀ علیا به عهد سلوکیها و آن بندر بزرگ سوریۀ سلوکی محسوب میشد و در کنار رود ارن تس ساخته شده بود و سلوکیۀ پیه ری (مقدونی) بدان گفتند که از دیگر سلوکیه ها ممتاز باشد. (ایران باستان ج 3 صص 2064 و 2112)
پایۀ چراغی از سفال یا از مس و امثال آن که پیه یا روغن کرچک یا بزرک در آن ریختندی با فتیله ای از پنبه، پایۀ مسین و برآن چراغی سفالین و درآن چراغ روغن کرچک یا بزرک و پلیته ای که بشب می افروختند، ظرفی که در آن پیه سوزند، (آنندراج)، استوانۀ سفالین یا مسین یا زرین و یا سیمین و غیره که بصورت گل و غیره کردندی و چراغ را که باروغن کرچک و یا بزرک سوختی بالای آن نهادندی، بیسوس (معرب آن است)، پی سوز، چراغدان، چراغ روغنی قدیم و شمعدان پیهی قدیم، (فرهنگ نظام)، پیه دان: چو صد شمعدان چید مجلس فروز برافروخت نرگس دو صد پیه سوز، ملاطغرا
پایۀ چراغی از سفال یا از مس و امثال آن که پیه یا روغن کرچک یا بزرک در آن ریختندی با فتیله ای از پنبه، پایۀ مسین و برآن چراغی سفالین و درآن چراغ روغن کرچک یا بزرک و پلیته ای که بشب می افروختند، ظرفی که در آن پیه سوزند، (آنندراج)، استوانۀ سفالین یا مسین یا زرین و یا سیمین و غیره که بصورت گل و غیره کردندی و چراغ را که باروغن کرچک و یا بزرک سوختی بالای آن نهادندی، بیسوس (معرب آن است)، پی سوز، چراغدان، چراغ روغنی قدیم و شمعدان پیهی قدیم، (فرهنگ نظام)، پیه دان: چو صد شمعدان چید مجلس فروز برافروخت نرگس دو صد پیه سوز، ملاطغرا
ممالک سفلی، یکی از ممالک اروپای غربی، واقع در کنار دریای شمال. ندرلاند. هلاند. هلند. 1- جغرافی: پیی با (ندرلاند) (هلاند) ، از ناحیتی هموار و بسیار پست تشکیل یافته. قسمتی از ساحل آن از سطح دریا نیز پائین تر است و بوسیلۀ سدها توانسته اند از این اراضی استفاده کنند. تا سال 1932 میلادی نیز خلیجی وسیع بنام ’زوئیدرزه’ قسمت شمال این مملکت را اشغال کرده بود ولی امروز همه قسمت های آن خشک شده است. اسکو، موز و رن که هر یک بشعب چند تقسیم میشود، رودهای مهم این مملکت را تشکیل میدهند. منطقه ای که در عقب سدها واقع شده، با رنج و مشقت فراوان خشک شده اند ولی امروزه آنها مزارع مهمی برای غلات و چمنهای پرمایه ای برای تربیت اغنام محسوب میشوند. اهالی این کشور در صنعت بسیار فعال اند از آن جمله در: ساختمانهای دریائی. محصولات غذائی، منسوجات، الکتروتکنیک، و کاغذسازی. مستعمرات ’هند هلاند’ متعدد و پرثروت است. هلاند که مملکتی است مشروطه، مساحت آن 34186 کیلومترمربع و جمعیت آن 6841000 تن میباشد. هلاند به 11 ایالت تقسیم میشود: هلاند شمالی، هلاند جنوبی، اوترکت، زلاند، برابان شمالی، لیم بورگ، گلدر، اوریسل، درنث، گرنینگ، فریز. پایتخت آن آمستردام و مرکز قوای مجریه لاهه و شهرهای عمده آن رتردام، اوترکت، گرنینگ و هارلم است. 2- تاریخ: نخستین ساکنین معروف هلاند باتاوها بودند که مطیع رومیان شدند و پس از آنان فریزون ها که مطیع فرانکها گردیدند. شارلمان آنان را بکیش مسیحیت درآورد و شارل لو گرو (کلان) هلاند را به کنت نشین تبدیل کرد، بعدها فیلیپ لوبن (نیکو) ، دوک دوبورگنی، آنرا بصورت مملکتی مشخص وممتاز درآورد. پس از مرگ ماری، دختر شارل لو تمرر (جسور) ، هلاند به اطریش ملحق شد. فیلیپ دوم، پادشاه اسپانی، که پس از شارل کن آن را متصرف شد، بر اهالی چندان ستم روا داشت که عصیان کردند و تشکیل جمهورئی ازایالات متحده دادند و گیوم درانژ بریاست آن منصوب گردید (1579 میلادی) و اروپا نیز در کنگرۀ وستفالی آن را برسمیت شناخت (1648). هلاند با انگلستان و فرانسه رقابت ورزید و در مائۀ هفدهم علیه لوئی چهاردهم اقدام کرد و تا حدی موفق شد. در هنگام انقلاب کبیر، سپاهیان فرانسه آن مملکت را متصرف شدند و در آنجا جمهوری باتاو را در 1795 و سپس مملکت پادشاهی هلاند را در 1806 تشکیل دادند. این مملکت در 1810 به امپراطوری فرانسه ضمیمه گردید و بسال 1815، بلژیک و هلاند یک مملکت راتشکیل دادند ولی وقایع سال 1830م. آن دو را از هم مجزّی کرد
ممالک سفلی، یکی از ممالک اروپای غربی، واقع در کنار دریای شمال. نِدِرلاند. هلاند. هلند. 1- جغرافی: پیی با (ندرلاند) (هلاند) ، از ناحیتی هموار و بسیار پست تشکیل یافته. قسمتی از ساحل آن از سطح دریا نیز پائین تر است و بوسیلۀ سدها توانسته اند از این اراضی استفاده کنند. تا سال 1932 میلادی نیز خلیجی وسیع بنام ’زوئیدرزه’ قسمت شمال این مملکت را اشغال کرده بود ولی امروز همه قسمت های آن خشک شده است. اسکو، موز و رَن که هر یک بشعب چند تقسیم میشود، رودهای مهم این مملکت را تشکیل میدهند. منطقه ای که در عقب سدها واقع شده، با رنج و مشقت فراوان خشک شده اند ولی امروزه آنها مزارع مهمی برای غلات و چمنهای پرمایه ای برای تربیت اغنام محسوب میشوند. اهالی این کشور در صنعت بسیار فعال اند از آن جمله در: ساختمانهای دریائی. محصولات غذائی، منسوجات، الکتروتکنیک، و کاغذسازی. مستعمرات ’هند هلاند’ متعدد و پرثروت است. هلاند که مملکتی است مشروطه، مساحت آن 34186 کیلومترمربع و جمعیت آن 6841000 تن میباشد. هلاند به 11 ایالت تقسیم میشود: هلاند شمالی، هلاند جنوبی، اوترکت، زلاند، برابان شمالی، لیم بورگ، گلدر، اوریسل، درنث، گرنینگ، فریز. پایتخت آن آمستردام و مرکز قوای مجریه لاهه و شهرهای عمده آن رتردام، اوترکت، گرنینگ و هارلم است. 2- تاریخ: نخستین ساکنین معروف هلاند باتاوها بودند که مطیع رومیان شدند و پس از آنان فریزون ها که مطیع فرانکها گردیدند. شارلمان آنان را بکیش مسیحیت درآورد و شارل لو گرو (کلان) هلاند را به کنت نشین تبدیل کرد، بعدها فیلیپ لوبن (نیکو) ، دوک دوبورگنی، آنرا بصورت مملکتی مشخص وممتاز درآورد. پس از مرگ ماری، دختر شارل لو تمرر (جسور) ، هلاند به اطریش ملحق شد. فیلیپ دوم، پادشاه اسپانی، که پس از شارل کن آن را متصرف شد، بر اهالی چندان ستم روا داشت که عصیان کردند و تشکیل جمهورئی ازایالات متحده دادند و گیوم درانژ بریاست آن منصوب گردید (1579 میلادی) و اروپا نیز در کنگرۀ وستفالی آن را برسمیت شناخت (1648). هلاند با انگلستان و فرانسه رقابت ورزید و در مائۀ هفدهم علیه لوئی چهاردهم اقدام کرد و تا حدی موفق شد. در هنگام انقلاب کبیر، سپاهیان فرانسه آن مملکت را متصرف شدند و در آنجا جمهوری باتاو را در 1795 و سپس مملکت پادشاهی هلاند را در 1806 تشکیل دادند. این مملکت در 1810 به امپراطوری فرانسه ضمیمه گردید و بسال 1815، بلژیک و هلاند یک مملکت راتشکیل دادند ولی وقایع سال 1830م. آن دو را از هم مجزّی کرد
دهی از دهستان زیرکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان. واقع در 32 هزارگزی شمال خاوری گچساران و 11 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو بهبهان بشیراز. کوهستانی، معتدل و مالاریائی. دارای 60 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و روغن و تریاک. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی گلیم و عبا بافی و راه آن مالرو است و ساکنین از طایفۀ بابوئی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان زیرکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان. واقع در 32 هزارگزی شمال خاوری گچساران و 11 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو بهبهان بشیراز. کوهستانی، معتدل و مالاریائی. دارای 60 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و روغن و تریاک. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی گلیم و عبا بافی و راه آن مالرو است و ساکنین از طایفۀ بابوئی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 97 هزارگزی جنوب خاوری قاین و12 هزارگزی خاور اتومبیل رو اسفدان به اسفج. دامنه، معتدل، دارای 321 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و زعفران و تریاک وشغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی و راه آنجا مالروست. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 97 هزارگزی جنوب خاوری قاین و12 هزارگزی خاور اتومبیل رو اسفدان به اسفج. دامنه، معتدل، دارای 321 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و زعفران و تریاک وشغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی و راه آنجا مالروست. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان مانۀ بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقع در 30هزارگزی شمال خاوری مانه و 11هزارگزی باختر شوسۀ عمومی بجنورد به حصارچه. دامنه، معتدل. دارای 335 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و تریاک و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان مانۀ بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقع در 30هزارگزی شمال خاوری مانه و 11هزارگزی باختر شوسۀ عمومی بجنورد به حصارچه. دامنه، معتدل. دارای 335 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و تریاک و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
آنکه پیش برد کسی که قبل از دیگران ببرد، آنکه عده دستهای برده اش پیش از حریف خاتمه یابد. یا سه دست پیش بر. (در نرد و غیره) یعنی سه دست بازی را از حریف زودتر بردن، (اسب دوانی) اسبی که جایزه نخستین را میبرد و برنده اول است
آنکه پیش برد کسی که قبل از دیگران ببرد، آنکه عده دستهای برده اش پیش از حریف خاتمه یابد. یا سه دست پیش بر. (در نرد و غیره) یعنی سه دست بازی را از حریف زودتر بردن، (اسب دوانی) اسبی که جایزه نخستین را میبرد و برنده اول است
درختچه ای از تیره گنتاسه از رده بازدانگان جزو تیره های نزدیک به مخوطیان که شکل ظاهریش شبیه به گیاه دم اسب است گیاهی است همیشه سبز که پر شاخه و پر انشعاب است دنیزاوزومی، گیاهی از تیره چترایان که جزو گونه های قرصعنه است لحیه المعزی کچی صقالی
درختچه ای از تیره گنتاسه از رده بازدانگان جزو تیره های نزدیک به مخوطیان که شکل ظاهریش شبیه به گیاه دم اسب است گیاهی است همیشه سبز که پر شاخه و پر انشعاب است دنیزاوزومی، گیاهی از تیره چترایان که جزو گونه های قرصعنه است لحیه المعزی کچی صقالی